ترسیدن از حرف مفت

خیلی از ما آن قدر ی که از حرف مفت می ترسیم،نعوذ بالله از خدا نمی ترسیم

مثلا تا خواستیم علاقه ی خود را به کسی بروز دهیم، تا یک نفر  افتد وسط گفت: فلانی دارد خود شیرینی می کند! فورا می ترسیم و علاقه خود را بروز ندادیم ؛ تا نشان دهیم خود شیرینی نمی کنیم!

تا خواستیم ،از کسی  به حق دفاع کنیم،یک آمد و گفت: حتمن منافعی دارد، ترسیدیم و از حق دفاع نکردیم؛ تا بگوییم منافعی نداریم!

تا خواستیم ، یک تغییری در جایی بدهیم، یکی آمد گفت: این کار بازگشت به گذشته است، دمده شد،فورا ترسیدیم ، تغییر را انجام ندادیم تا بگویم ما خیلی پیشرفته ایم! ما خیلی به روزیم!

تا خواستیم،از چیزی انتقاد درست ودرمان  کنیم، یکی آمد وگفت: سیاه نمایی می کنید، تخریب می کنید،فورا ترسیدیم و زبان در کام کشیدیم که ثابت کنیم ما همه چیز را سفید می بینیم!

تا خواستیم، از با دونفر مثل آدم صحبت کنیم، یک آمد وگفت: این جوری صحبت نکنید، سو استفاده می کنند، فورا ترسیدیم و برای این که جلوی سو استفاده را بگیریم، ترش رو و اعبوس شدیم!

تا خواستیم، دوساعت درست ودرمان درس بخوانیم، یکی امد و گفت: خران ، ما برای این که به طرف بفهمانیم ما تیز هوش هستیم، نابغه ایم، خواندن را تعطیل کردیم، مطالعه را کنار گذاشتیم..

تا خواستیم،تا خواستیم،تا خواستیم،...

واقعا چرا ترسیدن از حرف مفت این قدر در فرهنگ بعضی از ما نهادینه شده است؟؟؟