×
We use cookies to ensure you get the best experience on our website. Ok, thanks Learn more

gegli

روز نوشت

چرا حسین علیه السلام قیا م کرد؟

چرا حسین  علیه السلام قیام کرد؟   سخنرانی منتشر نشده ی امام موسی صدر

امام موسی صدر در سخنرانی منتشر نشده ای در باره عاشورا به بررسی ابعاد نهضت حسینی پرداخته و در پایان سخنرانی می‌گوید: �امیدواریم كه این عاشورای ما و این روزهای ما، روزهای زنده حسینی باشد. این چنین می‌خواست و این چنین سفارش نمود. گریستن و بر پا كردن مجالس كافی نیست. حسین به اینها نیازی ندارد. حسین شهید راه اصلاح است. �انی أرید الاصلاح فی امه جدی ما استطعت� پس اگر در جهت اصلاح امت جدش كوشیدیم، او را یاری رسانده‌ایم و اگر سكوت كردیم یا مانع اصلاح شدیم او را وانهاده‌ایم و یزید را كمك كرده‌ایم.�

در زیر بخش هایی از این سخنرانی را بخوانید
هنگامی كه در مدینه بیعت به حسین(ع) پیشنهاد شد، آن را رد كرد. سپس فهمید به او اجازه نخواهند داد تا بیعت نكند و او را خواهند كشت. او نمی‌خواهد مكارانه به قتل برسد. از مدینه قیام كرد و شعار روشن خود را سر داد؛ كه او اصلاح می‌خواهد. به مكه رفت و در آنجا با مردم دیدار كرد و مسأله را شرح داد و حقیقت را برایشان روشن ساخت. او می‌دانست كه موج گمراهی و اباطیل و شبهات جهان اسلام را آكنده كرده است و به همین دلیل حسین به هر چیزی متهم خواهد شد. بنابراین می ‌خواست با روشنگری خود، حقایق را آشكار كند و پرتوهای روشن كننده‌ای را بر آن سفر بیفكند تا سفرش سرمشقی شود كه در تمام مراحل تاریخ بتوان به آن اقتدا كرد. به انتظار روز ترویه � روز هشتم ذی الحجه � هنگامی كه پیمان كامل می‌شود و حاجیان از راههای مختلف به مكه می‌رسند، نشست. هزاران بلكه دهها و صدها هزار حاجی در مكه جمع شدند. هنگامی كه دیدند حسین با اندك یارانش و تعداد زیادی از زن و فرزندانش بر خلاف راه، از مكه خارج می‌شود، شگفت زده شدند. آنان كعبه را كه مقصد و هدف تمام حاجیان است، ترك می‌كنند. روز ترویه پیش از اینكه مناسك حج را كامل كنند، عمره مفرده بجای می‌آورند، كعبه را ترك می‌كنند و از مكه خارج می شوند . شگفت زده شدند و پرسیدند: ای فرزند رسول خدا دلیل این كار چیست؟ گفت: من بیعت نمی‌كنم ولی یزید جماعتی را فرستاد كه در زیر لباسهای احرام شمشیر دارند، و برآنند تا خون مرا بریزند و من نمی‌خواهم مقدسات الهی و حرم خداوند هتك حرمت شود. می‌خواهم خارج شوم. بیرون رفت و كلام مشهور خود؛ خط الموت علی ولد آدم مخط القلاده علی جید الفتاه� را فرمود. من از مرگ نمی‌ترسم مرگ گردنبند و زینت است و همیشه آدمی را دربردارد. هر كجا كه باشید مرگ شما را در می‌یابد. پس هیچ گریز و فراری از آن نیست. مرگ با عزت زینت انسان است چنانكه حیات با خواری و پستی، شایسته انسان نیست. �چقدر من شیفته و مشتاق دیدار گذشتگانم هستم ،چون اشتیاق یعقوب به یوسف�. سپس شرح می‌دهد: �و اختیر لی مصرع أنا ملاقیه، كأنی بأوصالی تقطعها عسلان الفلوات، بین النواویس و كربلاء، فیملأن منی أكراشاً جوفاً، و أجربه سغباً، لا محیص عن یوم خط بالقلم. رضا الله رضانا أهل البیت، نصبر علی بلائه و نوفی أجره أجر الصابرین. ألا و من كان منكم باذلاً مهجته متشوقاً الی لقاء الله فلیرحل معنا فانی راحل غداً ان شاء الله� و با این خطبه ابعاد سفر خود را روشن ‌می‌ سازد و اهدافش را بیان می‌كند. او از مرگ نمی‌هراسد و مشتاق دیدار پدرانش است. او نباید از مسئولیتهایش شانه خالی كند.او سالك و رهرو این راه است و می‌داند كه درندگان صحرا و گرگانش او را خواهند درید. چرا؟ معده‌های خالی و غلافهای گرسنه از من پر خواهد شد. غرض از كشتن من جز پر كردن شكمها و جیبها نیست. بدون بازدارنده و مانعی از دین و انسانیت ، برای شكمها و جیبهایشان می‌كشند و می‌درند. و حسین بر آن بود این مسأله را در سفرش ثابت كند. مرحله به مرحله حركت كرد و در هر منزلی شعار خود را اعلام داشت و از حقیقت پرده برداشت و ابعاد حركت خود را بیان كرد، تا هرچه بیشتر افكار عمومی را بسیج كند، و حقیقت را به آنان بفهماند. قصد دارد آنان را برانگیزاند و پی‌آمدهای امر را برایشان روشن سازد، می خواهد به سكوت پیشگان و مدارا كنندگان بگوید شما تا كی نشسته اید و سكوت می‌كنید؟ این چهره یزید است. ننگرید كه او به اسم امیرالمؤمنین و خلیفه مسلمین بر مسلمانان فرمانروایی می‌كند. به شعر و نرمشش نگاه نكنید، بلكه به واقعه‌ای كه حسین قهرمان آن است بنگرید. سرانجام حسین وارد كربلا شد و در خطبه معروفش: �الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه، لیرغب المؤمن الی لقاء الله محقاً� كوشید تا حقیقت را برای اصحابش بیان كند. این كلام از هدف، راه و درد حسین پرده برمی گیرد. او از نرسیدن حق به صاحبانش و طغیان و سركشی باطل در همه جا دردمند است. این چنین قیام كرد و این چنین به قتل و شهادت رسید و این گونه بر همگان روشن شد كه آنان مردان و كودكان را می‌كشند، بدنها را له می‌كنند، زنان را به اسیری می‌گیرند، خیمه‌ها را آتش می‌زنند و حتی شهدا و قربانیان را نیز از آب محروم می‌كنند و سپس مرده‌های خود را دفن می‌كنند و بدنهای طاهر و پاك را زیر خورشید، در معرض هر خطری، رها می‌كنند. حسین تا این اندازه، حقیقت بنی‌امیه را آشكار كرد و نقاب از چهره واقعی یزید برداشت و تأكید كرد كه این مرد به رسالت اسلامی و ارزشهای انسانی و هیچ چیزی پایبند نیست و من برای همین قیام كردم و پنهان را بر شما آشكار ساختم. اگر حسین نبود، یزید شناخته نمی‌شد، چراكه با بسیاری از راهها و روشها چهره خود را می‌پوشاند و می‌توانست در پس این نقابها اسلام را با حكمی پس از حكم و امری پس از امر و موضعی پس از موضع نابود كند. ولی حسین همه اینها را روشن ساخت و یزید و بنی‌امیه را رسوای امت كرد. و سپس به آنان گفت: ای مسلمانان، شما داوری كنید. این حكمران شماست كه بر شما چیره است. به چهره او بنگرید. او را چگونه می‌یابید؟ آیا قبول می‌كنید كه در برابر او كرنش و بیعت كنید؟ یك تن نزد حسین تنها یك نفر نبود، بلكه یك تن سلاحش بود. یك طفل در پیش او فقط یك طفل نبود، وسیله‌ای برای سوزاندن نقابها و روشن كردن حقایق بود. لشكر دشمنان به چشم خود دیدند كه شبِ حسین، نماز و نیایش و دعا و تسبیح است و شب دشمنان، شراب و فسق و فجور و توطئه. دریافتند كه جنگ حسین جنگ شریف و مقدسی است، كه در گرو شخص نیست. تا اینكه در صبح عاشورا حسین همراهانش را به همان وصیت امیرالمؤمنین به یارانش در همه جنگها، و پیش از او رسول خدا، معلم، پیامبر و سرور آنان، وصیت كرد: �لا تبدأوهم قبل ان یبدأوكم.� حتی روز عاشورا، هنگامی كه حسین محاصره شد و روشن گشت گریزی از مرگ نیست، باز هم جنگ را آغاز نكرد و به جنگ هم فرمان نداد. پس مردم، حاضرین و تماشا كنندگان و از پس آنان تمام امت اسلامی دریافتند كه جنگ حسین، جنگی شریف است و جنگ یزید، جنگی ظالمانه. باقی نمی‌گذارد، رها نمی‌كند، كوچك و بزرگ را می‌كشد، آب را می بندد، زنان را به اسیری می‌گیرد، خیمه‌ها را به آتش می‌كشد و پس از آن دستور می دهد اجساد را له كنید. انتظار دارد كه شنهای روان صحرا، جسم حسین و اهل بیتش را بپوشاند و اثری از آنان بجای نگذارد. این حادثه به آن شكلی كه حسین آن را در پیش گرفت، حقیقت را آشكار كرد و واقعیت را نشان داد و حقیقت را برابر امت نهاد و این امت بود كه از خلال این تصویر داوری كرد. امت دریافت كه سكوت جایز نیست و مدارا ذلت و پستی است و كسی كه دربرابر حق سكوت می‌ورزد و چیزی نمی‌گوید، شیطانی لال است. امت همه اینها را فهمید و حركت را آغاز كرد. انقلابی بعداز انقلاب، حركتی بعد از حركت و اعتراضی بعد از اعتراض. ونهضت در لشكرگاه با زن و مرد آغازشد، در هر شهری كه قافله اسیران از آن می‌گذشت، آنگاه كه مردم درباره آنان و از واقعیت امر می‌پرسیدند، زینب حقیقت را برایشان روشن می‌ساخت، فریاد سر می‌دادند و خود را سرزنش می كردند و برای جنگ با دشمنان قیام می‌كردند. حركتها و سپس قیام توابین آغاز شد. پس از آن مختار بن ابی‌عبیدالله ثقفی و سپس گروهی از اینجا و گروهی از آنجا. تا اینكه عباسیان آمدند و بنی‌امیه را نابود كردند. در این مدت، از كشته شدن حسین تا انقراض بنی‌امیه، شعار بلند تمام انقلابیها و همه معترضین و مخالفین �یا لثارات الحسین� بود. پس انتقام، آرزو، انگیزه و محرك تمام این حركات، حسینی بود. یزید می‌خواست اسلام را ریشه كن كند. اما پس از انقلاب حسین، یزید نیز عقب نشست. چراكه دید عزای حسینی در خانه خودش بر پا داشته شده، اطرافیانش شروع به توبیخ و ملامتش كردند .پس گفت: �خداوند ابن مرجانه را بمیراند، او در این مسأله عجله كرد.� یزید مسئولیت را بر دوش پسر مرجانه یعنی ابن زیاد گذاشت و با این كار نتوانست از اهداف امام حسین آگاه شود و تاوان این كارش را پرداخت. و پس از آن و در طول تاریخ، این انقلاب از صحرا و از میان شنها به سراسر جهان اسلام منتقل شد. سال به سال و نسل به نسل و قرن به قرن انتقال یافت تا اینكه امروز در پیش روی ما است و ما از آن استفاده می‌كنیم و بهره می بریم و هر روز از آن یك امر جدید و تصحیح جدید، موضع جدید، حركت جدید، انقلاب جدید و عمل صالح و از خود گذشتگی كامل و مفید در راه دفع تاریكی و ظلم و راندن باطل در می‌یابیم. او فرمود: �الا ترون ان الحق لایعمل به و ان الباطل لایتناهی عنه�همین دو عامل كافیست تا �لیرغب المومن الی لقاء الله محقاً� امروز و هر زمانی كه دربرابر این تصویر جاویدان می‌ایستیم، در برابر این چراغ روشن از خون حسین، در برابر آن مناره‌ای كه بر جمجمه‌های یاران حسین بنا گشته است، در برابر این واقعه‌ای كه خون پاك او و پسران و كودكانش منشأ ظهور آن گردیده، در برابر این منظره‌ای كه در آن جانفشانی پیرمردی، چون حبیب بن مظاهر كه پا به هشتاد سالگی نهاده و نوجوانی همانند قاسم بن الحسن را كه به سن بلوغ نرسیده است، می‌یابیم. فداكاری سفید پوست در كنار فداكاری سیاه پوست. فداكاری دوست در كنار فداكاری دشمنِ توبه كرده ای چون �زهیر بن القین� و حر بن یزید ریاحی�. ایثار و جانفشانی برازنده مردان و زنان است، فداكاری برای هر فردی می‌تواند باشد. ولی این مجموعه، و این برگزیدگان كه با حسین بودند، همه وجودشان را در راه ریشه‌كنی ظلم نثار كردند و هر آن كس كه تمام وجودش را در كفه ترازو بگذارد، پیروز است. به یاد می آورم كه روزی همراه با جمعی از برادران فلسطینی مان در مصر بودیم، بر سر سفره نشسته بودیم كه یكی از جوانان در بین غذا خوردن برخاست و گفت: خداحافظ و حاضران پاسخ دادند: �به سلامت�. هیچ صدای ناله یا خداحافظی بلند نشد، نه از زنان و نه از مردان! از آنان پرسیدم كجا می‌رود؟ گفتند: به جبهه. تعجب كردم؛ � هیچ بدرقه‌ای نمی‌كنید؟ گفتند: نه، نسل‌های خود را بهای آزادی قدس قرار داده ایم� و آن كسی كه نسلش را و خودش را در راه آزاد امتش وقف كرده باشد، پیروز می‌گردد. این همان معیاری است كه حسین به ما می‌آموزد. حسین می‌گوید: یزید هر چه بزرگ باشد، و سپاهش هر چه عظیم باشد و هر اندازه كه عوام‌فریبی‌اش گسترده و دامنه‌دار باشد و هر اندازه كه افكارش جهنّمی و گسترده باشد، فداكاری را در میدان بیاور، تا همچون دسته‌های ملخ پراكنده شوند و از تو فرار كنند. یكی از محدثین در كتاب السیر� می‌گوید به خدا قسم هرگز كشته‌ای را ندیدم كه فرزندش و خانواده‌اش همگی كشته شده باشند، تشنگی او را بیازارد، ولی صورتش همچون قرص كامل ماه؛ بر او هجوم بیاورند و چون او به آنان حمله كند همچون دسته‌های ملخ آنان را بپراكند. حسین نه تنها در آن صحرا بلكه در طول تاریخ در برابر ستمگران ایستاد. در آن صحرا در برابر سی هزار نفر بود، اما در تاریخ، در مقابل صدها گروه قرار داشت. و ظالمین و اهل باطل را چون دسته‌های ملخ پراكنده ساخت. این تصویر روشن می‌سازد كه حق پیروز خواهد شد، حق از خداوند است، و حق است كه غالب خواهد شد. قرآن كریم می‌گوید: �بل یقذف بالحق علی الباطل فیدمغه فاذا هو زاهق�( بلكه حق را بر سر باطل می زنیم، تا آن را در هم كوبد و باطل نابود شونده است) این منطق قرآن است.

    علی به دلیل علاقه به خون و خونریزی كسی را نمی‌كشت. او دربرابر مظلوم می‌لرزید و اشك می‌ریخت و دربرابر یتیم صورتش را مقابل آتش تنور می‌گرفت و می‌گفت: �ای ابوتراب بچش (مزه آتش را) این سزای كسی است كه ایتام را واگذارد�. این علی است كه در برابر یتیم می‌لرزد. قرآن كریم می‌فرماید: �أرأیت الذی یكذب بالدین فذلك الذی یدعّ الیتیم و لایحضّ علی طعام مسكین�(آیا آن را كه روز جزا را دروغ می شمرد ندیدی، او همانا كسی است كه یتیم را به اهانت می راند ومردم را به طعام دادن به بینوا وا نمی دارد.) همانا این راه ماست. ما قائل به این راه هستیم و از خداوند می‌خواهیم كه در پیمودن این راه ما را یاری رساند. (برای روشن شدن حادثه كربلا) همه ابعاد آن را توضیح می‌دهیم. تمامی اهداف و پیامدها را ذكر می‌كنیم. آنگونه كه حسین انجام داد. امیدواریم كه این عاشورای ما و این روزهای ما، روزهای زنده حسینی باشد. این چنین می‌خواست و این چنین سفارش نمود. گریستن و بر پا كردن مجالس كافی نیست. حسین به اینها نیازی ندارد. حسین شهید راه اصلاح است. �انی أرید الاصلاح فی امه جدی ما استطعت� پس اگر در جهت اصلاح امت جدش كوشیدیم، او را یاری رسانده‌ایم و اگر سكوت كردیم یا مانع اصلاح شدیم او را وانهاده‌ایم و یزید را كمك كرده‌ایم. ای برادران! صفوف خود را انتخاب كنید. صف یزید یا صف حسین. به خدا قسم كه فكر نمی‌كنم غیر از صف حسین را انتخاب كنید و جز به ندای حسین لبیك گویید (حسینی) كه می‌گوید: � هل من ناصر ینصرنا و هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله� السلام علیك یا اباعبدالله الحسین وعلی الارواح التی حلت بفنائك علیك منی سلام الله ابداً ما بقینا و بقی اللیل و النهار. ای كاش با تو بودیم. نمی‌گویم كه اكنون با توییم. روزگار فرصت نداد كه در كنار تو باشیم و برای تو بمیریم. ولی روزگار ما را از اینكه امروز با اسلام تو باشیم بازنمی دارد

منبع

 

چهارشنبه 24 آذر 1389 - 9:34:23 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

s.m

s.me.a

http://ravagh.baxblog.com

ارسال پيام

چهارشنبه 24 آذر 1389   11:28:36 PM

السلام علی یا غیرة  العلویه

  **********       

یادم زوفای اشجع الناس آید

وز چشم ترم سودۀ الماس آید

آید به جهان اگر حسین دگری

هیهات برادری چو عباس آید

********

بسیار وبلاگ پر محتوایی است

استفاده کردم ؛  ماَجور باشید

آخرین مطالب


نگرش


بی شعوری؛ اساس مشکل یک جامعه


عذر خواهی


پرورش گرگ درون👌


کادو


کشتی نجات


مسیر شهادت


زائر


مهمان نوازی


خاندان کَرَم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

140893 بازدید

190 بازدید امروز

268 بازدید دیروز

767 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements