الی کربلا المقدس

سفرنامه  کربلا 6
الی کربلا المقدس

بعد از ناهار از هتل حرکت کردیم به سمت کوفه
ما ایرانی ها احساس خوبی نسبت به شهر کوفه نداریم کوفه شهر ناجوانمردی ها، پیمان شکنی ها، خیانت ورزی ها و بی وفایی هاست.
 این شهر آنقدر در ذهن و زبان ما ایرانی ها بار منفی دارد که در حین سفر در عراق، وقتی راننده از ماشین خود پیاده شد تا ماشینش را چک کند؛ وقتی دنبال واژه عربی می گشتیم تا از راننده بپرسیم آیا ماشینش خراب شده است؟
 یکی همراهان خوش ذوق گفت :بگو آیا  ماشین کوفه شد؟!
به هر حال وارد کوفه شدیم  دوستان در مسجد اعمال را به جای آوردند....

 از جلوی مسجد سهله  کوله هایمان را بر پشت بستیم و  پیاده حرکت کردیم به سمت کربلا
دو طرف خیابان موکب بود یکی  آب می داد؛یکی چای؛ یکی دستمال کاغذی و...... هر کسی اصرار می کرد که مهمانشان باشیم.
 این جا دیگر ملاک مهمانی دادن  نسبت فامیلی یا پس دادن قرض، نشان دادن خود و.... نیست، این جا عشق حسین است چه ها می کند!

اذان مغرب را که گفتند به اصرار کسی مهمان خانه اش شدیم؛ نماز جماعت خواندیم؛ شام خوردیم ؛بعد حرکت کردیم به سمت کربلا  از راه " الی کربلا المقدس طریق فرات- طریق العلما" نور مهتاب سطح زمین را روشن کرده بود با جمعی صمیمی ادامه راه می دهیم گاهی در موکبی می ایستیم چای می نوشیم
حرکت می کنیم بعد از ساعتها پیاده روی وارد جاده ای کاملا خالی و خاکی می شویم دیگر موکبی  نیست  دو طرف جاده نخل است و آب
ظاهرا در همه جای عالم  راه علما خلوت و کم رفت و آمد است!
به سه راهی میرسیم چند نفر دارند تابلویی را نصب میکنند تابلوی الی کربلا المقدس طریق الفرات طریق العلما ...سوار کامیون شان  می شویم جاده  ای فرعی و کاملا  متروک  و خلوت که برخی از دوستان شوخی می کنند می ‌گویند :دارد ما را به کجا می برد؟ نکند ما را تحویل داعش بدهد؟
 اما  راننده ما  را می برد به خانه ی سید موسوی؛ پیرمرد دوست داشتنی که شب را در منزلش می مانیم.
 بعد از صبحانه، در هوای دل انگیز پاییزی  پیاده حرکت می‌کنیم  و ادامه مسیر می‌دهیم در جاده ای خاکی که  پوشیده است از نخل  و جریان دارد رودخانه فرات؛و چه پر آب!
از خود می‌پرسیم  چرا مولایمان حسین (ع) از این همه آب، سهمی نداشت!
از آب هم مضایقه کردند کوفیان.....!
https://telegram.me/sho_nisht