#سفرنامه کربلا 3
زائر
نزدیک اذان مغرب روز 15 آبان به کاظمین رسیدیم، اماناتی ها کوله های ایرانی ها را قبول نمی کردند از بس که از "برخی" ایرانی ها خلف وعده شنیدند، از بس که گفتند نگهداری وسایل شخصی برای زیارت حرم است و ما نشنیده گرفتیم! از بس برخی از ما ایرانی ها وسایل را دادیم؛ گفتیم: به زيارت می رویم ولی از جلوی چشم همان اماناتی ها راه مان را به طرف بازار کج کردیم! رفتیم و روز بعد بر گشتیم!
یک اماناتی قبول کرد که کوله ها را بگیرد به شرطی که برویم زیارت و دوساعته بر گردیم و یک شرطی هم گذاشت که باید موبایل هایتان را هم تحویل بدهید، چون فهمیده بود که ما ایرانی ها جدایی از هر چه را تاب بیاوریم جدایی چند ساعته از موبایل را حتما تاب نمی آوریم! حتما بر می گردیم....روانشناس و جامعهشناسی ماهری بود، خوب جامعه ایران راشناخته بود.....
اما بر خلاف پنداشت او ما بسیار خوشحال شده بودیم که موبایل های ما را می خواهد نگه دارد؛ دیگر لازم نبود جای دیگری معطل بشویم و موبایل ها را تحویل بدهیم، از خدا خواسته موبایل ها و کوله ها را تحویل دادیم وسریع رفتیم خدمت امام موسی(ع) و امام جواد.(ع) ..
نماز مغرب و عشا را خواندیم، یک بار، دو بار سه..... آدم در زیارت متحیر می شود که چه کند، اگر بخواهد فقط خودش را بینند که هنوز زائر نشده است. زائر باید وقتی دستش به ضریح رسید_ اگر جمعیت اجازه داد_ و اگر نه در گوشه ایی بایستد، چشم بدوزد به ضریح و بگوید
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ الْبَرَّ التَّقِیَّ الْإِمَامَ الْوَفِیَّ ....
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاَيَ يَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ...
و زیارت نامه بخواند و بخواند تا برسد به این جا
فَصَلَّى اللَّهُ عَلَيْكَ وَ عَلَى آبَائِكَ وَ أَجْدَادِكَ وَ أَبْنَائِكَ وَ شِيعَتِكَ وَ مُحِبِّيكَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
پس درود و رحمت و بركات خدا بر تو باد و بر پدران و اجداد و فرزندانت و بر شيعيان و بر دوستان تو باد
https://telegram.me/sho_nisht
141264 بازدید
8 بازدید امروز
19 بازدید دیروز
1002 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian